طرحواه درمانی طرحواره های ناسازگار یا تله های زندگی چیست؟

طرحواره های ناسازگار یا تله های زندگی چیست؟

به زبان ساده طرحواره های ناسازگار شامل :مجموعه ای از افکار،هیجانات ، احساسات بدنی و جسمی است که رفتارمان را هدایت می کند.

این مجموعه که در دوران کودکی شکل می گیرد به مرور آنقدر قدرتمند می شود که می تواند افسار زندگی ما را در دست بگیرد و روی تصمیمات مهم زندگی ما مثل (شغل ، ازدواج ، تحصیلات ، روابط و…)

تاثیر گذار باشد.

طرحواره درمانی بر اساس شناسایی و تغییر طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه (Early Maladaptive Schemas) بنا شده است.

طرح‌واره‌ها، الگوهای فکری، هیجانی و رفتاری عمیقی هستند که در دوران کودکی و نوجوانی شکل می‌گیرند و بر نحوه واکنش فرد به موقعیت‌های مختلف زندگی تأثیر می‌گذارند.

این طرح‌واره‌ها در صورت ناسازگار بودن می‌توانند منجر به مشکلات روان‌شناختی مانند اضطراب، افسردگی، مشکلات ارتباطی و اعتماد به نفس پایین شوند.

ریشه های تحولی طرحواره ها:

تحول یعنی رشد،ریشه رشدی یعنی دردوره کودکی چه مشکلی برایت پیش آمده که طرحواره شکل گرفته ،ریشه تحولی باعث می شود متوجه شویم که در دوره تحول چه طرحواره ای شکل گرفته؟

طرحواره ها در زیر 11 سال شکل می گیرند . زیر 11 سال دوران خطر است. در این سن اتفاقی افتاده و این طرحواره شکل گرفته و در بزرگسال باعث رنج فرد و دیگران شده.

از زمانی که کودک به دنیا می آید ، چون طرحواره ها حسی هم هستند چون پوسته روان بسیار لطیف و حساس است.هرچقدر یک طرحواره در سن کمتر شکل گرفته باشد درمانش مشکلتر است ،

چون حسی بود با حرف زدن درمان نمی شود، مراجع می گوید حس می کنم که ….

در طرحواره درمانی نگاه ما به خانواده ، مثبت نیست چون در خانواده شکل می گیرند،در کوچه و خیابان شکل نمی گیرند، اما بعدها در کوچه و خیابان درد سر درست میکنند.

هدف ما آموزش به والدین هم هست( فقط یک سری کارها هست که نکنن طرحواره شکل نمی گیرد .هیچ کار دیگری نیاز نیست انجام بدهند)(سرزنش، تحقیر،فهش، مقایسه و…نکنند)

موجود زنده خودش رشد می کند نیاز نیست کاری کنید فقط امکانات رشد را برایش فراهم کنید کافی است.

علائم خطر:

 هر کسی می تواند باشد ،اون فرد مشکل ما نیست ،اون آدم بدی نیست ، بلکه مشکل ما طرحواره ماست که ما باید مسئولیت پذیری را به مراجع یاد بدهیم.

(چون در اتاق درمان مراجع دیگران را مقصر می داند )علائم خطر را در انتخاب هایمان مشخص می کنیم.

ما پنج انتخاب مهم داریم:

رشته تحصیلی ( خودت انتخاب کردی یا دیگران؟)،انتخاب شغل ،ازدواج یا طلاق ،بچه دار شدن و مهاجرت .این ها خوراک های طرحواره ها هستند.

علائم خطر روی این انتخاب ها نقش خود را بازی می کنند برای همین ،بهترین زمان طرحواره درمانی قبل از این انتخاب های مهم زندگی است.

اهمیت نیازها در زمان کودکی :

برای ما بحث نیازها مهم است، کودک هنگام تولد ،  یک سری نیازهای پیچیده هیجانی دارد که باید از ولدین به دست بیاورد که اگر این اتفاق نیفتد یا اینکه زیادی باشد  مشکل ایجاد میشود.

کودک علاوه به شیر مادر(نیاز جسمی ) نیاز به آغوش (نیاز روانی ) هم دارد.

پس در طرحواره درمانی ما متخصص تغذیه هیجان هستیم. بالبی به این تغذیه هیجانی می گوید دلبستگی ایمن .

طرحواره درمانی علم تعادل است یعنی هم تغذیه هیجانی و هم تغذیه جسمانی .

جعفری یانگ می گوید 5 نیاز اساسی داریم:

 

1-دلبستگی ایمن:

 

در دلبستگی ایمن تغذیه هیجانی شامل موارد زیراست:

احساس دریافت محبت،حمایت، مراقبت ،توجه ،همدلی، نوازش ،آغوش و همدردی .کودک تمام این فرایند را می فهمد ، میزان این مهم است.

1– اگر این مفاهیم را بفهمیم که کودک چقدر نیاز دارد می شود تعادل.

2- بستگی به خلق وخوی بچه هم دارد بعضی ها بیشتر وبعضی ها کمترنیاز دارند.

دلبستگی ایمن چوب دو سر طلاست بعضی از والدین نمی دهند بعضی هم زیادی می دهند .

اگر نیازها در زمان خودش انجام نشود در بزرگسالی می شود نوش دارو بعد از مرگ سهراب باید در زمان خودش برآورده شود.

اولین چیزی که مهم است دلبستگی ایمن است..

2- نیاز به هویت/ کفایت / خودمختاری:

هویت : انسان ها با هویت مستقل به دنیا می آیند،حتی دو قلوها شبیه هم نیستند. یعنی من با 8 میلیارد آدم روی زمین فرق دارم.

بعضی از والدین هویت را از بچه می گیرند، من میگم کی بخوابی، کی بیرون بری،کی غذا بخوری چی بخوری و… اوج هویت در نوجوانی است که بحران هویت آنجا اتفاق می افتد.

کفایت: 8 سالشه هنوز مادرش بهش غذا میده. کفایت یعنی خودم میخواهم تجربه کنم، حتی نمی تواند یک آژانس بگیرد. در خانه همسرش بلد نیست یک غذا درست کند.

کفایت ،کودک را گرفتن یعنی اینکه نمی گذاریم کودک خودش دنیا را تجربه کند .والدین مضطرب کفایت را از بچه می گیرند ، حق انتخاب را از بچه می گیرند ومی گویند تو بچه ای و نمی فهمی ..

خود مختاری : والدین دیکتاتور و مستبد معتقدند بچه باید تابع والدین باشد..

بسیاری از والدین خودمختاری رابه معنی سرکشی،نافرمانی،یاغی گری می شناسند. اگر این خود مختاری بار منفی داشته باشد ، منجر به یک سری طرحواره ها شده است .

چون والدین مستبد خودمختاری کودک را نمی خواهند ،بچه خوب بچه ای است که چشم بگوید حرف گوش بدهد..

3-نیاز به آزادی در بیان هیجانات و کلام:

ما پنج هیجان اصلی داریم : خشم ، ترس، غم، تنفرو شادی که فقط یکی از اینها مثبت است.

والدینی که هیجانات را سرکوب می کنند(مرد که گریه نمی کند دختر که نمی خندد و…).من حوصله ندارم سر و صدا نکنید، شلوغ نکنید، داد نزنیدو… هر که ساکت بود نمره مثبت می گیره.

اگر کودکی توانست هیجاناتش را بگوید، از تو عصبانی ام، نفرت دارم، خشمگینم و… این یک والد سالم دارد .

کلام:آزادی کلامی(چقدر حرف می زنی ؟ این بچه چی خورده اینقدر حرف می زند؟)

آزادی غیر کلامی( با چشم و ابرو و اشاره) هم در مدرسه هم در منزل اجازه حرف زدن ندارد.

بچه هایی که هوش کلامی بالایی دارند زیاد حرف می زنند .

4-نیاز به تفریح و سرگرمی( خود انگیختگی):

یعنی چندین اسباب بازی داری با هر کدام که دوست داشتی بازی کنی ، ولی بعضی از والد ین اجازه نمی دهند ،می گویند خراب میشه..بچه بازی می خواهد ولی حتی زنگ ورزش هم می گفتند کتاب

ریاضی…زنگ تفریح خود انگیختگی بچه را گرفتند.تفریح و سرگرمی تا زمانی که زنده هستیم وجود دارد .اگر در دوران کودکی این نیازبرآورده نشود افسرده خو می شود و گاهی در بزرگسالی ممکنه جبران

افراطی کند وبا زندگی خودبازی کند یا قمار بازی کند. بعضی ها می گویند ما اصلا کودکی نداشتیم ، بازی نداشتیم و الان هم نمیگذارند بچه هایشان کودکی کنند می گویند وقت تلف کردن است.

در بزرگسالی اگر تفریح کند احساس گناه می کند .

یکی از ریشه های اهمال کاری همین است .چون نیاز ش برآورده نشده دست و دلش به کار نمی رود یعنی نه تفریح می کند و نه کار.

5-نیاز به محدودیت های واقع بینانه و خویشتن داری:

نیاز به محدودیت های واقع بینانه :اینکه بچه بداند در هر محیطی آزاد نیست یعنی حد ومرز را رعایت کند مثل انداختن اشغال در سطل . از زمانی که در توانمندی کودک است به او یاد بدهیم. شکستن گلدان میزبان یا لوستر همسایه و…

نیاز به خویشتن داری: یعنی وسط حرف دیگران نپریدن. اینجاست که صبوری را به بچه یاد می دهیم .یکی از ویژگی های بزرگ سالانه است.

از این 5 نیاز 3 تا را برآورده کنیم و چهارمی را با تاخیر و یکی را ندهیم تا بچه ناکامی را هم تجربه کند چون در جامعه ما را ناکام می کنند، مثلا نصفه شب برای خرید پیتزا به بیرون نرویم باید یاد بگیرد صبرکند الان زمانش نیست .

انواع طرحواره درمانی :

  1. طرحواره محرومیت هیجانی
  2. طرحواره رها شدگی – بی ثباتی
  3. طرحواره نقص شرم
  4. طرحواره بی اعتمادی – بد رفتاری
  5. طرحواره انزوای اجتماعی
  6. طرحواره آسیب پذیری
  7. طرحواره وابستگی – بی کفایتی
  8. طرحواره گرفتار – خویشتن تحول نیافته
  9. طرحواره شکست
  10. طرحواره استحقاق
  11. طرحواره خویشتن داری – خودانظباطی ناکافی
  12. طرحواره ایثار
  13. طرحواره اطاعت
  14. طرحواره پذیرش جویی – جلب توجه
  15. طرحواره معیارهای سرسخت
  16. طرحواره بازداری هیجانی
  17. طرحواره منفی گرایی – بد بینی
  18. طرحواره تنبیه
طرحواره درمانی یک فرایند عمیق و مرحله‌ای است که نه‌تنها به حل مشکلات فعلی کمک می‌کند، بلکه راه را برای ساختن یک زندگی سالم‌تر و رضایت‌بخش‌تر هموار می‌سازد.
  1. تاریخچه مختصر طرحواره درمانی:

این روش توسط دکتر جفری یانگ در دهه نود میلادی برای درمان اختلالات مقاوم به درمان طراحی شد.

  1. طرح‌واره‌های رایج: 

مثلا طرح‌واره‌های ناسازگار مانند “رهاشدگی”، “شکست”، یا “احساس بی‌ارزشی” و…

  1. گروه هدف: افرادی که از اختلالات شخصیت (مثل مرزی یا اجتنابی)، افسردگی مزمن، یا مشکلات ارتباطی رنج می‌برند.
  2. نقش درمانگر: درمانگر در این رویکرد، نقش یک “مربی دلسوز” را ایفا می‌کند و به بیمار کمک می‌کند تا با گذشته خود مواجه شود و مسیر جدیدی بسازد.
  3. مزایا و محدودیت‌ها: علاوه بر مزایایی که گفته شد ، محدودیت‌ها یی را هم دارد . مثلا طرحواره درمانی نیاز به زمان بیشتری نسبت به درمان‌های کوتاه‌مدت دارد.
  4. نتایج علمی: 

مطالعات علمی متعددی اثربخشی طرحواره درمانی (Schema Therapy) را در درمان اختلالات مختلف روان‌شناختی تأیید کرده‌اند. تحقیقات نشان داده‌اند که این روش درمانی، به‌ویژه در درمان اختلالات شخصیت مانند اختلال شخصیت مرزی (BPD) بسیار مؤثر است. به‌عنوان نمونه، در یک مطالعه چندمرکزی، بیماران تحت طرحواره درمانی پیشرفت چشمگیری در کاهش علائم، بهبود کیفیت زندگی و تغییر در طرحواره‌های ناسازگار اولیه داشتند. حدود ۷۷ درصد از بیماران مرزی پس از دو سال درمان، بهبودی کامل یا چشمگیری را تجربه کردند.

 

علاوه بر اختلالات شخصیت، طرحواره درمانی برای درمان افسردگی مزمن نیز مؤثر بوده است. در برخی از مطالعات، ۶۸ درصد از بیماران مبتلا به افسردگی مزمن با این روش درمانی بهبودی نشان داده‌اند. این درمان همچنین توانسته علائم اضطراب، افسردگی و طرحواره‌های ناسازگار را کاهش دهد.

 

مطالعات دیگر روی گروه‌های سنی مختلف، از نوجوانان تا سالمندان، اثربخشی این روش را نشان داده‌اند. برای مثال، نوجوانان یاد گرفتند که از حالت‌های سالم بزرگسالی استفاده کنند و سالمندان نیز بهبود قابل‌توجهی در کاهش علائم روان‌شناختی و افزایش رضایت از زندگی تجربه کردند.

 

این نتایج تأکید می‌کنند که طرحواره درمانی چه به‌صورت فردی و چه گروهی، یکی از رویکردهای بسیار مؤثر و پایدار در درمان اختلالات روان‌شناختی است و مزایای آن از کاهش علائم روان‌شناختی تا افزایش عملکرد و رضایت از زندگی گسترده است.

 

برای اطلاعات بیشتر و دسترسی به منابع این تحقیقات، می‌توانید به گزارش‌های علمی منتشرشده مانند مطالعات انجام‌شده در مجلات روان‌شناسی معتبر مراجعه کنید، از جمله نتایج منتشرشده در American Journal of Psychiatry و سایر مرورهای سیستماتیک مرتبط با طرحواره درمانی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *